سربازی

.

.

 
شب توآسایشگاه نگهبان بودم 
دیدم یه سرباز توخواب حرف میزنه رفتم جلو دیدم هی میگه تشنمه تشنمه ...
منم بیدارش کردم رفت آب خورد برگشت سر جاش خوابید بعد از ده دقیقه دیدم دوباره توخواب حرف میزنه میگفت آخیش تشنم بودا آخیش تشنم بودا...


کد:225